اکنون که جبهه رفتن یک واجب کفایی است من بر حسب
وظیفه که دارم لازم دانستم تا برای تداوم انقلاب و
حفظ اسلام پا به جبهه گذاشته تا خدمت ناچیزی به
جمهوری اسلامی ایران و ملتش نمایم و بر هر فردی
واجب است که وصیت نامه ای داشته باشد تا حکایت از آرمان و آرزوهای قلبیش نماید. ابتدا از والدین خویش
طلب عفو و بخشش را دارم چون برایم 17 سال زحمت کشیدند و فراز و نشیب های دشواری را پشت سر
گذاشته اند از ایشان می خواهم مرا به بزرگیشان عفو
نمایند و باز هم از ایشان می خواهم که اگر یکی از
زائران اباعبدالله الحسین قرار گرفته و خداوند بنده
حقیر را لایق سعادت شهادت در راه خودش بداند برایم گریه
ننمایند و اگر هم گریه کردن باشد اول به یاد سرور
آزادگان مولای متقیان حسین ابن علی(ع) بعد برای شهدای
دیگر و بعد برای من گریه نمایند و تا آن جا که ممکن
است گریه و شیون ننمایند زیرا دشمن با این شیون ها
خوشحال می شود. والدین عزیزم همچنان صبور و مانند
کوه راسخ و استوار باشید تا دشمنان اسلام حیرت زده
شوند و ای ملت مظلوم و ستم دیده و ای قهرمان پروران
قرن، شما را به خدا قسم، نگویید جنگ چیست. این
جنگ جنگ بین اسلام و کفر است جنگی است که به اسلام
تحمیل شد ما که جنگ طلب نبودیم و جنگ
نخواستیم جنگ بود که بر ما تحمیل کردند. اکنون موقع
آن است که تا آخرین قطره خون استقامت ورزید و ای
ملت مسلمان و همیشه در صحنه، صدام ملعون فرزند
ناپاک معاویه در صدد برآمده است تا حیات دوباره زنده
شده اسلام را سرکوب نماید آیا در چنین شرایطی می
توان به یاری اسلام نشتافت. بشتابید قدس عزیز و
کربلای حسینی و لبنان و فلسطین و لیبی و دیگر کشورهای مسلمان را از قید و بند و چنگال از خدا بی خبران
رها سازید و ای ملت عزیز برای ادامه این مکتب گرانبها و عزیز که رهایی مستضعفان جهان و سرکوب
مستکبران است درصدد باشیم و از هوای نفسانیه که
میراث شیطانی است برحذر بوده و توطئه دشمنان کشور
و اسلام را که ایجاد یاس و سستی است در نطفه خفه
کنیم. تک تک افراد وظیفه دارنده راه شهدا را ادامه
دهند و نباید گذاشت لحظه ای درخت انقلاب پژمرده شود
حال که درخت انقلاب را فرزندان مخلص این کشور
اسلامی با دادن خون به ثمر رسانده اند، نباید گذاشت
لحظه ای پژمرده شود و از این روی چاره ای جز آبیاری
آن نیست تا آن گاه که ریشه اش در زمین مستحکم شود و
سایه اش در سراسر گیتی بگسترد ولی اکنون باید
در برابر تندباد حوادث با قامتی استوار برای نگهداری آن ایستاد و هیچ هراسی به دل راه نداد که خداوند به این
انقلاب نظر دارد.
شهید عمران ابوطالبی در یکم مرداد سال یکهزار وسیصدوچهل وهشت در روستای پیرنعیم بدنیا آمد. تحصیلات ابتدائی را در روستایش پیرنعیم وراهنمائی را در اتو ودبیرستان را در شهر زیراب با موفقیت گذراند.شهید عمران دارای اخلاق خوب وبا وقار ومتین بود همزمان با تحصیل در مواقع مورد نیاز به خانواده در راه امرارمعاش یاری میرساند پس از شروع جنگ تحمیلی شهید برای دفاع از اسلام و ایران اسلامی به عنوان بسیجی به جبهه های نبرد اعزام شد وسرانجام درتاریخ 10/4/1365در منطقه مهران در عملیات کربلای 1به شهادت رسید .